علی...

بخوانیم و بنویسیم...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گل» ثبت شده است

یه گل_یه عشق؛)

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ |  Ali .. | ۰ نظر

یه روزی از روزای خدا داشت میرفت کسی دنبال خانه خویش، انجا که آمد و گفت من حالم خیلی خوبه، باید یه کار خفن انجام بدم، برم به درختا آب بدم و عشق کنم و محبا کنم و خودمو فوق العاده کنم و خوشکل کنم و رفت لباس قشنگه رو با عطر زدن پوشید