علی...

بخوانیم و بنویسیم...

۷ مطلب با موضوع «دلنوشته...» ثبت شده است

قصه‌ی کوچه و کافه | عاشقانه‌ای از دل روستا

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ |  Ali .. | ۰ نظر

بعضی داستان‌ها نه از پیامک شروع می‌شن، نه از لایک‌های اینستاگرام... بعضی عشق‌ها از یه کوچه‌ی خاکی شروع می‌شن، از نگاه‌هایی که اولش تلخ بودن، ولی بعدش شدن شیرین‌ترین بخش زندگی. این یه داستانه... یه داستان از محمد و فرشته، از نامه‌های یواشکی، تا کیک دارچینی توی کافه، تا صدای سنتور عروسی‌شون. اگه دلت یه دلگرمیِ قشنگ می‌خواد، بخون این قصه رو...

تو یه کوچه‌ی باریک خاکی، محمد و فرشته از کنار هم رد شدن و... از هم خوششون نیومد! یه نگاه، یه اخم، و یه دلخوری بی‌دلیل. اما روزگار بازی خودش رو داشت. مامان‌بزرگ 

یه گل_یه عشق؛)

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ |  Ali .. | ۰ نظر

یه روزی از روزای خدا داشت میرفت کسی دنبال خانه خویش، انجا که آمد و گفت من حالم خیلی خوبه، باید یه کار خفن انجام بدم، برم به درختا آب بدم و عشق کنم و محبا کنم و خودمو فوق العاده کنم و خوشکل کنم و رفت لباس قشنگه رو با عطر زدن پوشید 

کل مصیبت بشر...

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۳۷ ب.ظ |  Ali .. | ۳ نظر

بعید می‌دانم تمام مصیبت بشر را در چند کلمه خلاصه کردن، در توان کسی جز مولانا باشد:


در بحر زاده‌ایم و به خشکی فتاده‌ایم..


#مولانا

عجایب عالم از نگاه شیخ اجل

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۴۰ ب.ظ |  Ali .. | ۴ نظر

از عجایب عالم اگر می‌خواهید:


من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم

تو هزار خونِ ناحق بکنی و بی‌گناهی!


#سعدی


الحمدالله که مادرمی

شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱ ب.ظ |  Ali .. | ۷ نظر


شهادت بهترین بانوی جهان، فاطمه الزهرا تسلیت...
الحمدالله که مادرمی....

بنشین لحظه‌ای

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۲۰ ب.ظ |  Ali .. | ۱ نظر


بنشین لحظه‌ ای رو در روی من چایم را با عطرت هم‌ بزن ●♬♩
بنشین تا شود نقش فال ما نقش هم‌ فردا شدن ●♬♩
💟
#دلنوشته

بعضی وقت ها آدم حوصلش نمی شه...

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۹، ۰۶:۴۱ ب.ظ |  Ali .. | ۲ نظر

مثلا بنده حوصلم نمی‌شه متن های بیش از چند خط رو بخونم

و بیشتر به دیدن یک عکس و خواندن متن کوتاه علاقه‌مندم.

و این شرایط فعلیم هست...